محمدرضا بایرامی در ادبیات ایران بدون شک یکی از صاحب سبکترین نویسندگان است؛ نویسندهای که میتوان او را با توصیفهای عجیبش از موقعیتهای انسانی و نیز نشانهگذاریهای منطقی و صحیح او در رمان شناخت. او پیش از این در «لم یزرع»، «همسفران» و «آتش به اختیار» این مهم را به خوبی به اثبات رسانده است و حالا در تازهترین رمانش با عنوان «باد و کاه» به شیوهای دیگر به همین مساله رجعت و تاکیدی دوباره داشته است.
«باد و کاه» داستانی است روستایی و این مساله از دلمشغولیهای همیشگی بایرامی است. در بسیاری از آثار او می توان ردی از آذربایجان و روستا گرفت و این رمان نیز از آن مستثنی نیست. راوی آن نیز یک نوجوان است که بایرامی دست پری در نوشتن از زاویه دید چنین شخصیتی دارد.
او در «باد و کاه» اما به تلفیقی تازه دست زده است. راوی نوجوان و فضای روستایی در کنار داستانی از حوادث پیش از پیروزی انقلاب. در کنار این مساله توصیفهای او از پاییز روستا و فصل خرمن و نیز به کار بردن ظریف اصطلاحات و عبارتهای محلی آذری که در کار درو و خرمن به کار برده میشود از رمان او یک اثر بلند فولکلور و در عین حال یک تریلر داستانی با حل و هوای انقلاب اسلامی خلق کرده است. اثری که مخاطب آن هم میتواند نوجوان ایرانی خواهان متن داستانی جذاب باشد، هم علاقهمندان پیگیر به داستانهایی که کشف و نگاه تازهای به انقلاب اسلامی دارند و هم علاقهمندان به داستان فولکلور.
«باد و کاه» از جمله معدود آثاری است که این روزها در ادبیات ایران در قالب مرکز گریز و خارج از پایتخت و با محوریت یک روستا نوشته میشود؛ روستایی که رفته رفته هویت خود را در ساختار اجتماعی و شهری ایران از دست داده است. از سوی دیگر بایرامی پس از مدتها قلم زدن در حال و هوای جنگ و از این منظر نیز این اتفاق یک طبعآزمایی تازه به شمار میرود.
فهیمه –
این کتاب راوی حوادث قبل از انقلاب است
و داستان كتاب در فضای روستایی جریان داره
از نقطه قوت های این اثر می تونم به
تشبیه های زیبا و تداعی موفق محیط اشاره کنم.
علی –
خوبی این کتاب این هست که داستان روستایی داره
فروغ –
داستان قشنگی در فضای روستایی داره
متن کتاب قشنگ و توصیف های به کار رفته داخل کتاب زیباست
هانیه معتمدی –
راوی این داستان یک نوجوان است که نویسنده از چند زاویه دید شخصیت او را به تصویر کشیده است.