قرار گرفتن عدد 100 برابر هر نامی، آدمی را فکری یک قرن حیات و تاریخ میکند، برابر نامی با طنینی چنان که حکایت از سدهای سراسر کنشگری و زیست روشنفکرانهی پیوسته و پایانناپذیر است، مسئله را شکل و فرم دیگری میدهد؛ صد سالگی ابراهیم گلستان از همینرو واجد اهمیتیست که ما را در پایان یک قرن زندگی، مجبور میکند به لایههای مختلف زندگی و زمانهی روشنفکر رجوع کرده و چگونگی گلستانشدن و بودن را واکاوی کنیم. روشنفکری که میتوان گفت تقریبا هیچ کار روشنفکرانهای نبوده که او در کمال به انجام نرسانده باشد، از نوشتن داستان و مقاله و ترجمه تا عکاسی و فیلمسازی، مستند و داستانی و… . صد سال زندگی او، با بیش از هشت دهه کار فکری مستمر، یکی از بهترین نمونهها برای فهم چندوچون انگارهی روشنفکری ایرانی در قرن 1300 خورشیدیست و کتاب «از آینه تا خشت: 100 سال زندگی ابراهیم گلستان» سعی کرده زندگینگارهای مدون و مستند باشد پیرامون یکی از یگانهترین انسانهای تاریخ ایران. «محمدرضا رهبریان در این کتاب از زادگاه و خانوادهی گلستان آغاز کرده و بخشهای گوناگون زندگی او از کودکی در شیراز، تحصیل، فعالیت سیاسی، روزنامهنگاری، ادبیات، سینما و … رو زیر نظر گرفته و در کنار همهی اینها، به خانواده، عقاید و آدمهای مهم زندگیاش پرداخته و در مجموع توانسته تصویری روشن و قابل اتکا از مردی ارائه دهد که هرکاری کرده و هر بالاپایینی در زندگیاش داشته، هیچگاه از روشنفکری و کار روشنفکرانه درمعنای زیست خلاق و متعهد به حقیقت، دست برنداشته است.
از آینه تا خشت: 100 سال زندگی ابراهیم گلستان
Earn 14 Reward Points165,000 تومان قیمت اصلی 165,000 تومان بود.140,250 تومانقیمت فعلی 140,250 تومان است.
وزن | 290 گرم |
---|---|
نویسنده | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | اول |
سال انتشار | 1401 |
تعداد صفحه | 340 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
شابک | 9786225696334 |
ناموجود
برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
بچهی جنسخراب و شیطانی بود. از کودکی نوعی کنجکاوی و کشش به دانستن داشت. دانستن را مثل هوا میدانست که بایست آن را تنفس کرد. در همان کودکی دوست داشت از صندوقچههایی قدیمی، خرتوپرتها و عکسهایی که پدر از زمان زناشویی خود به بعد جمع کرده و در سردابِ خانهشان چیده بود، سر دربیاورد. روزی دور از چشم پدر، صندوقچهی پر از عکسها را زیرورو کرد که البته به دعوای پدرانه ختم شد. یک بار هم وقتی شنید که نزدیکیهای خانهشان دارند کسی را دار میزنند، با وجود منعشدن از تماشای مراسم، یواشکی بر بام خانه خزید و به تماشای مراسم ایستاد. چند روز بعد به جرم همین خیرهسری، سفتوسخت فلک شد. تازه مدرسه رفته بود؛ سال اول دبستان بود. گویا بزرگترهای خانواده پنهانی به ناظم پیغام داده بودند تا او را فلک کند چون در خانه شیطنت و نافرمانی کرده.
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.