خدیجه

«آیا قهوه‌هایتان تماماً تجارت منصفانه هستند؟»
زن جوانی که پشت بار است، لبخندزنان می‌گوید: «بله، همه تجارت منصفانه هستند.»
ایان می‌گوید: «حیف شد.» او نمی‌خواهد پانزده پِنی اضافه پرداخت کند تا به کسی که هیچ‌گاه او را ملاقات نخواهد کرد در کشوری که هیچ‌گاه بدان سفر نخواهد کرد، کمک کند. «یک لیوان چای لطفاً. با شیر بادام.»