خدیجه

ما باغ‌وحش خانگی‌مان را از پاریس با خود آورده بودیم. از آن جمله گربهٔ نری بود برمه‌ای به نام برونو و رفیق سیامی‌اش مای. البته مای هم نر بود ولی نمی‌دانم چرا رفتار ما با او طوری بود که انگاری دخترکی است. شاید به علت گنجینهٔ مهربانی و ناز و قروغمزه‌هایی بود که نثار ما می‌کرد (از این‌ها گذشته گربهٔ پیر بی‌اصل‌ونسبی هم بود به نام بیپو که رموک و مردم‌گریز بود و از هر کسی که می‌خواست نوازشش کند با چنگ استقبال می‌کرد).