معرفی و نقد کتاب

معرفی و بررسی رمان کتابخانه نیمه شب

کتابخانه نیمه شب

جایگاه مهم تصمیم آدمی در سرنوشت خود و نتایجی که تصمیمات، در جریان زندگی رقم می زنند از پُرچالش ترین لحظات عمر هر انسان است؛ انسان ها در اکثر مواقع احساس می کنند اگر در شرایطی خاص در گذشتۀ خود، تصمیم دیگری می گرفتند، نتیجۀ بهتری هم می گرفتند و همین مسئله، زمینه ساز حسرت ها و سرخوردگی های عمیق و سرزنش آن ها توسط خودشان می شود و این احساس که در همۀ تصمیم گیری ها، حالت بهتری وجود داشته که عدم انتخاب آن، باعث شکست ها و زمین خوردن ها شده، در ذهن آن ها پُر رنگ می شود.

در لحظه هایی از زندگی همۀ ما در یک سفر زمانی معکوس که در ذهن اتفاق می افتد، این فکر را در سر داشته ایم که اگر این امکان وجود داشت که به گذشته برگردیم خیلی از کارها یا دست کم بخشی از کارهایی که انجام دادیم را انجام نمی دادیم.
زندگی هر انسانی با بسیاری از اگرها و ای کاش ها و شایدها گره خورده است؛ اگر این حرف را نمی زدم! اگر این کار را نمی کردم! اگر آن شانس و موقعیت را از دست نمی دادم و … تقدیر بهتری پیش رویم بود.

رمان «کتابخانۀ نیمه شب»؛ نوشتۀ «مت هیگ» روزنامه نگار و نویسندۀ بریتانیایی که خود در ۲۴ سالگی دچار افسردگی شدید بود اما به زندگی بازگشت و اکنون از نویسندگان پُرفروش بین‌المللی است که آثار زیادی برای بزرگسالان و کودکان نوشته است.

این اثر با هوشمندی نویسنده در انتخاب ژانر و برای نفوذ بیشتر و گسترده تر در طیف های مختلف مخاطبان، در فضایی فانتزی و با رویکردی انگیزشی نگاشته شده است تا هم بتواند حسرت های انباشته شده در ذهن را بازآفرینی کند و هم بتواند نقشۀ راه و فرصتی را برای رهایی از این احساسات منفی پیش روی مخاطب بگذارد؛ هرچند آن فرصت، بین مرگ و زندگی باشد.

تزریق انگیزه که مهم ترین موتور محرکۀ زندگی هر انسانی است؛ مهم ترین رسالت رمان ‌های انگیزشی است؛ «کتابخانۀ نیمه ‌شب» هم از همین دست رمان ‌هاست اما آن‌ چه این کتاب را از کتاب های مشابه خود متمایز می‌کند، مهارت نویسندۀ آن در قصه‌گویی است که باعث می‌شود خوانندۀ کتاب، علاوه بر موضوع با روایت هم درگیر شود که وجود چنین موازنه ای در هر اثر، باعث می شود جنبۀ ادبی اثر هم زمان با جنبۀ پیام دهی آن پیش بروند نه این که مخاطب با یک ادبیات تعلیمی خشک و دستوری مواجه باشد.

از مهم ترین نکات این اثر در راستای ترسیم تناسب موقعیت ها و تصمیم ها که در پوشش روایت مطرح می شود؛ تأکید بر فردیت و شناخت مختصات فردی هر انسان و از طرفی بی توجهی به قضاوت ها و حسادت ها و به طور کلی حواشی در راه رسیدن به اهداف است؛

«اگه هدفت رسیدن به چیزی باشه که با ذاتت در تضاده، همیشه شکست می خوری. هدفت باید این باشه که خودت باشی، که مثل خودت رفتار کنی و به نظر برسی و فکر کنی، که حقیقی ترین نسخه ی خودت باشی. از خودت بودن استقبال کنی، تشویقش کنی ، دوستش داشته باشی، برای رسیدن بهش سخت تلاش کنی وقتی هم کسی مسخره ش می کنه یا بهش دهن کجی می کنه محل نذاری، شایعات بیشترشون حسادتن و فقط ظاهرشون رو تغییر دادن.»

«نورا» که شخصیت اصلی رمان «کتابخانۀ نیمه شب» است، احساس می کند در همۀ دو راهی های زندگی اش، راه را اشتباه انتخاب کرده است. او حس می کند که نتوانسته نه تنها برای خودش بلکه برای هیچ کس مفید باشد؛ حتی برای گربه اش...حتی از دست دادن گربه اش را ناشی از کوتاهی خود در مراقبت کردن از او می بیند.
او با از دست دادن موقعیت ازدواجش و عدم موفقیت در زمینۀ کاری و به جایی نرسیدن در علاقه اش یعنی موسیقی دچار افسردگی شده است.
«نورا» تقریباً به این نتیجه رسیده که شکست مثل ژنی است که در او وجود دارد و رفتن از این دنیا و مرگ را تنها راه رهایی خودش از این همه بداقبالی می بیند اما در جایی میان مرگ و زندگی قرار می گیرد و این شانس را به دست می آورد که حسرت هایش را زندگی کند. در این مرحله می تواند با زندگی کردن حسرت هایش، نتیجۀ طرف دیگر تصمیماتی قبلاً گرفته بود را ببیند و بداند که اگر جور دیگری انتخاب می کرد سرنوشتش چه بود.

«مت هیگ» در «کتابخانۀ نیمه شب» سعی دارد در پشت صحنۀ روایت ساده ای که دارد یک سبک زندگی معناگرایانه را به مخاطبش پیشنهاد دهد؛ معناگرایی که برخلاف اغلب آثار منتشر شده حتی در غرب، ایدئولوژیک نیست و بیشتر شبیه یک نوع معناگرایی سکولار است که به تشخیص نویسنده برای ذهن بشر امروز کاربردی تر است.

author-avatar

درباره محمد شریف

محمد شریف | شاعر / نویسنده / ترانه‌سُرا / منتقد / پژوهشگر | دبیر سابق کارگروه شعر مجمع ناشران و کارشناس ادبی نشر کتابستان و نویسنده در مجله اینترنتی کتابستان

نوشته های مشابه

10 دیدگاه در “معرفی و بررسی رمان کتابخانه نیمه شب

  1. حسین گفت:

    چه قلم خوبی و چه معرفی خواندنی
    من چاپ کوله پشتی این کتاب رو خوندم

  2. مهدی گفت:

    بسیار عالی خیلی معرفی خوبی بود مشتاق خواندن کتاب شدم …

  3. Mohammad گفت:

    اینکه کتاب خوبیه و آقای شریف مثل همیشه خوب معرفی کردن، بجای خود، ممنونم
    اما مشکلم اینه نمیدونم با کدوم ترجمه و چه نشری بخونم!؟
    دوستانی که تجربه متفاوت دارن نظرشون رو بگن در راه رضای خدا. ممنون😅

  4. سونیا عرب گفت:

    خیلی خوب معرفی میشن کتاب‌ها
    ممنون از تحریریه و جناب شریف

  5. مهدی نظامپور گفت:

    بسیار عالی معرفی خوبی بود خیلی علاقه مند به خواندن این کتاب شدم

  6. الهه گفت:

    یادداشت بسیار خوبی بود
    لطفاً نویسنده های شاخص ایرانی رو هم پوشش بدید

  7. علی گفت:

    خیلی معرفی خوبی بود
    مفیدترین بخش سایتتون همین مجله هست

  8. عاطفه گفت:

    نثر کتاب خیلی خسته کننده و کند بود ولی در صفحات آخر کتاب با نتیجه گیری خوب و درست تمام شد
    البته من ترجمه خانم مینا صفری را خواندم از نشر میلکان

  9. زینب گفت:

    این کتاب و یکی بهم به عنوان معذرت خواهی هدیه داد اصلا دلم نمی خواست که بخوانم اما وقتی مقدمه آن را شروع کردم خیلی علاقمند شدم و امروز این کتاب را تمام کردم خیلی کتاب خوبی هست

دیدگاهتان را بنویسید