نیایش چرنوبیل
نمره 5.00 از 5
حادثه جمعه شب اتفاق افتاد. صبح هیچ کس از هیچ چیز خبر نداشت. من پسرم را به مدرسه فرستادم. شوهرم به سلمانی رفت. خودم مشغول درست کردن ناهار شدم. شوهرم خیلی زود برگشت… برگشت و گفت: «یک چیزی شبیه به آتش سوزی در نیروگاه اتفاق افتاده. دستور: رادیو خاموش نشود.»