«شب، از یک مسافرخانه قدیمی در خارکف به علی پیام دادم: «بیشتر از اینکه صدای بمب ها ترسناک باشد گیج ‏کننده است.‏‏» شب بود و ظلمات محض. با صدای انفجاری مهیب در همان حوالی از خواب پریدم و فکر کردم تو به سان انسانی ناتوان هر ثانیه منتظر تصمیم یک گلوله سرگردان هستی که به تو برسد یا نه! علی جواب داد: «اگر نمیری، عادت می ‏کنی.»