مریم

مردم شهر اتوکشیده‌اند. برای بوی خوش عطر و ادکلن خرج می‌کنند. مزاج آدم‌های شهر بوی باروت را نمی‌فهمد. برای بینی‌هایشان شمیم خون و خاک غریبه است! اینجا زخم زینت مرد است. شیارهای تیر و ترکش روی سر و صورت رزمندگان کم از مدال‌های رنگیِ براق ژنرال‌های آن‌ور آبی ندارد! توی مترو چند ایستگاه نمی‌توانی بایستی، حوصله‌ات به ترافیک اتوبان‌ها قد نمی‌دهد! اما در میدان جهاد ساعت‌ها پشت تویوتا و زیر آفتاب از شهری به شهر دیگر می‌روی تا بجنگی! می‌دانی؟ عشق چشم و گوش آدم را کور می‌کند.