اسم شناسنامهای صمد ستار بود و ستار، برادرش، صمد. اما همه برعکس صدایشان میزدند. صمد میگفت: «اگر کسی توی جبهه یا محل کار صدایم بزند صمد، فکر میکنم یا اشتباه گرفته یا با برادرم کار دارد.» میخندید و به شوخی میگفت: «این بابای ما هم چه کارها میکند.» بلند شدم و با لج گفتم: «من خوابم میآید. شب به خیر، حاج صمد آقا.»
مریم
29
آبان