عبدالله گفت: «کیست که نداند حسینبنعلی در علم و تقوا سرآمد روزگار خویش است؟! کیست که نداند فقط حسینبنعلی میتواند قرآن را تأویل کند و حکم خدا را بر ما بخواند؟!» عبیدالله نیم خیز شد و با خشم بهابناشعث نگریست و او سر به زیر انداخت. عبدالله همچنان میگفت: «اما شما از کسی که باید دین شما را اصلاح کند، دعوت کردهاید تا دنیای شما را آباد کند.» حالا عبیدالله کمی آسوده شد. عبدالله کمی آرامتر به سخن ادامه داد و گفت: «در حالی که مردم برای تدبیر دنیای خود با پسر معاویه بیعت کردهاند و به او اختیار دادهاند تا به تدبیر خود، عظمت و عزت اسلام را در جهان پر از شرک و کفر پاس دارد. پس اگر خلیفه خطایی کند، پاسخش شمشیر است؟!»
مریم
29
آبان