مریم‌ م.

ایبیس (صاحب هاستل) خوشامد می‌گوید و با زبانِ بی‌زبانی می‌فهماند که پاسپورتم را باید به او بدهم تا اطلاعاتش را وارد فرم‌های دولتی کند. نمی‌دانم چرا کلمه‌ی zabetian را Sebastian می‌خواند و این اسم می‌ماند روی من تا روز آخر. ابتدا تلاش می‌کنم به او بفهمانم که اسمم منصور است، اما نه آن روز و نه هیچ‌وقت دیگر این تلاش با پیروزی همراه نمی‌شود و من تسلیم می‌شوم و اسمم می‌شود سباستین.