خدیجه

برنامهٔ علیزاده و دختربچه، سه روز اول ورودشان به آنکارا، تفریح بود و خوردن و خوابیدن. این برنامه بیش از هرچیز باعث شد حال دختربچه بهتر شود. دختربچه را «بی‌زبون» صدا می‌کردند. در این چند روز، بی‌زبون بیشتر می‌دوید، بیشتر بازی می‌کرد و بلندتر می‌خندید. گرچه علیزاده و بهروز هر دو بر عدم صحت عقلش توافق داشتند، رفته‌رفته خودشان هم احساس کردند نسبت به قبل، اوضاعش بهتر شده است. دختربچه ارتباط خاصی با بهروز پیدا کرده و زمانی که در خانه بود، یا بغل بهروز بود یا دوروبَرش می‌پلکید.