شینگو خودش هم به اندازهٔ کافی با این حالات خودش آشنا بود، ولی احساس غریبی شبیه ترس داشت. هر قدر بیشتر تلاش میکرد آن دختر را به یاد آورد، کمتر موفق میشد. گاهی همراه چنین کندوکاوهای بیفایدهای اسیر احساسات هم میشد.
خدیجه
18
آذر
شینگو خودش هم به اندازهٔ کافی با این حالات خودش آشنا بود، ولی احساس غریبی شبیه ترس داشت. هر قدر بیشتر تلاش میکرد آن دختر را به یاد آورد، کمتر موفق میشد. گاهی همراه چنین کندوکاوهای بیفایدهای اسیر احساسات هم میشد.