آتنهٔ رخشانْچشم که بدان ریخت و روی درآمده بود وی را گفت: نوزیکا! چگونه میتواند بود که مام تو دُختی چنین اهمالْکار داشته باشد؟ جامههای ابریشمین موجدارت، پراکنده و بیسامان در آنجا افتاده است و پیوند و پیوکانی تو به زودی انجام خواهد پذیرفت: بایسته آن است که تو به زیورهایی زیبا آراسته باشی و آنان نیز که تو را در پی روان خواهند بود، از این زیورها برخوردار باشند. بدین گونه خواهد بود که آوازهای نیکو از تو در میانهٔ مردمان درخواهد گسترد که مایهٔ شادمانی پدر و مادر گرانمایهٔ تو خواهد شد. پس، با دمیدن سپیده، به شستن جامهها بشتابیم. من تو را همراه خواهم شد؛ تا در کارها همچشم و هماورد تو باشم و تو همهٔ کارها را هرچه زودتر به سامان برسانی؛ زیرا دیری دوشیزه نخواهی ماند و به زودی به شوی خواهی رفت. چندی است که نژادهترینِ فئاسیان در این کشور که کشور دودمان توست، در پی آنند که دل از تو بربایند.
خدیجه
12
آذر