خدیجه

ریچی اضافه کرد “در خیابان چهلم است. باید سوار اتوبوس شویم.”
مقابل تیرک زردرنگی ایستادند. زن جوانی منتظر بود. با نگاهی زبده و اندوهناک براندازشان کرد و بعد رو گرداند.
ریچی مانند بچه‌های دبیرستانی گفت “چه جگری!”
گومز با نفرت گفت “شبیه پتیاره‌هاست.”