این چیه شیرین خانم؟
شیرین با حالتی بین استرس و تردید جواب داد:
– لیست جهازه، چیزی شده؟
فرهاد از پنجرهٔ ماشین نظری به آدمهای بیرون انداخت و با حفظ جدیت دوباره سمت شیرین سر برگرداند:
– آخه این لیست جهازه یا طومار چشموهمچشمی؟ از شما دیگه انتظار نداشتم.