خانم

خودتان که در آن جلسه بودید، می‌گفتید: رنگ از روی یحیی‌بن‌اکثم پرید و به لُکنت افتاد. شما می‌گفتید که یحیی فقط یک سؤال از جواد پرسید. گفت: کَفّارهٔ گناه کسی که در لباس اِحرام، حیوانی را شکار کند، چیست؟ جواد از او پرسید: آیا شکار، بیرون از منطقهٔ احرام بوده یا در داخل آن؟ آیا شکارچی از گناهش آگاه بوده یا از روی جهل مرتکب شده؟ به‌عمد شکار را کشته یا از روی اشتباه؟ آزاد بوده یا بنده؟ بالغ بوده یا نابالغ؟ برای اولین بار مرتکب شده یا قبلاً هم انجام داده؟ شکار، پرنده بوده یا چرنده؟ کوچک بوده یا بزرگ؟ شکارچی از گناهش پشیمان است یا بر آن اصرار دارد؟ شکارش را مخفیانه کشته یا در آشکارا؟ در شب کشته، یا در روز؟ در احرام حج بوده یا عمره؟