خانم

گوشی را برداشتم. صدای دلنشین خودش بود. گفت: – منزل آقای ایزدی؟ با لحنی غریبه گفتم: – بله، بفرمایید… شما؟ او هم با همان لحن گفت: – ببخشید مزاحم شدم. می خواستم عرض کنم دفعۀ پیش که خدمت رسیدم غفلتاً دلمو اون جا، جاگذاشتم. می تونم بیام برش دارم؟ – خواهش می کنم، تشریف بیارین!!