خانم

«نخیر، اصلا این طور نیست. مردم از هرج و مرج خسته شده‌اند، اعتراض می‌کنند و نمی‌شود جلو خشم مردم را گرفت. حریف معلم‌ها که نمی‌شوند، کتابخانه‌شان را آتش می‌زنند، شاید بدتر هم شد، ما که نمی‌توانیم جلو مردم را بگیریم، می‌توانیم؟» میرزاحسن در حالی که از شدت عصبانیت سرخ شده بود و می‌لرزید، داد زد: «این بازی‌ها دیگر کهنه شده، آقا!» سروان خسروی گفت: «حالا مگر چی شده؟ چهار تا کتاب سوخته.» «حق ندارید ریشه دلخوشی‌های مردم را بخشکانید