حامد

رمز کارآيی و نفوذ در نزد سقراط اين است که او در پی تعليم دادن به‌اشخاص نبود، برعکس چنين می‌نماياند که می‌خواهد از کسی که با او گفت‌وگو دارد چيز بياموزد. مثل يک معلم معمولی درس نمی‌داد. برعکس «بحث» و گفت‌وگو می‌کرد. بی‌ترديد، اگر فقط به‌گوش دادن سخن ديگران بسنده می‌کرد هرگز آن حکيم مشهوری که شد، نمی‌شد؛ و البته که به‌مرگ نيز محکومش نمی‌کردند. در واقع، او در آغاز پرسش‌هائی مطرح می‌کرد و به‌اين ترتيب چنان می‌نماياند که خود هيچ نمی‌داند. آن‌گاه در جريان گفت‌وگو، ترتيبی می‌داد که طرف، رفته‌رفته برضعف‌های استدلال خود آگاه شود. و در پايان، مخاطب او چنان در تنگنا می‌ماند که ناگزير بود درست را از نادرست و حقيقت را از قلب تشخيص دهد.