مدرسه زندگی
در مدرسههای معمولی، به ما خواندن و نوشتن یاد میدهند، اما هیچکس نمیگوید چطور با دلشکستگی کنار بیاییم، چطور ببخشیم یا چطور تنها نباشیم. مدرسهی زندگی جاییست که درسهای واقعی را یاد میگیریم، نه با نمره، که با رنج، با تجربه، با افتادن و بلند شدن. فهمیدم که بلوغ، بهمعنای مهربان بودن با خود است، حتی وقتی شکست میخوریم. آموختم که آدمها کامل نیستند، و این ناتمام بودن، بخشی از زیباییشان است. در نهایت، هدف ما خوشبختی نیست، بلکه توان دیدن زیباییهای کوچک در دل روزمرگیست.