حامد عسکری از شاعرانی است که هنوز حال و هوایی جنوبی دارد و اصالت زادگاهش با او مانده چه در چهره اش و چه در شعرش،وقتی اولین بار یکی از مشهورترین شعرهایش که غم سروده ای برای حال و روز بمِ پس از زلزله بود و تضمین های شیرینی از حافظ را هم زینت بخش شعرش کرده بود در میان اهل شعر چرخید،می شد فهمید که هنوز با چه دغدغه و احساسی دلش برای زادگاهش می تپد.
او هنوز هم، گاهی لهجه زادگاهش را چاشنی شعر خواندنش می کند و شیرینی شعرش را بالاتر می برد که از نمونه های موفق این نوع خوانش،شعری است که برای غواصان شهید نوشته بود.
زلزله بم آن قدر دلخراش بود که قلب شاعر نتواست ویرانی بم و آوار غم را طاقت بیاورد و به تهران هجرت کرد.
حامد عسکری هم تجربه تحصیل در فضای حوزه علمیه را دارد و هم تجربه دانشجویی رشته حقوق دانشگاه آزاد بودن را، او درشعر هم فضاهای مختلفی از جمله شعر عاشقانه و شعر آیینی را تجربه کرده است و در شعر او همیشه رگه هایی از طنز و شیرین کاری های زبانی به چشم می خورد.
این شاعر کتاب زیر سر خود را دیوان سعدی و دیوان بیدل دهلوی معرفی می کند که هر شب قبل از خواب، ناخنکی به دیوان این دو شاعر می زند.
از مهم ترین اتفاقات هجرت حامد عسکری از بم به تهران، آشنایی با همسرش در یک انجمن ادبی بود که حاصل آن ازدواج دو فرزند به نام های باران و محمدنیکان است.مهم ترین تأیید کننده شعرهای او همسرش است تا جایی که اگر همسرش زیر دستنویس شعری را به معنای تأیید امضا کند آن شعر به دفتر شعر این شاعر راه پیدا می کند.
او در دوران سکونت در تهران و در مسیر شاعری سختی های زیادی کشید؛از تدریس زبان عربی تا ویراستاری و حتی پیاده کردن متنی فایل های صوتی تا کارهای ساختمانی..
عسکری،قلم فرساییهای موفقی هم در فضای مطبوعات و تجربه روزنامهنگاری داشته و مدتی است در روزنامه جامجم قلم میزند.
اما حامد عسکری پس از حضور ثابت در تهران توانست خود را به عنوان یک شاعر جدی و در جریان،به محافل ادبی معرفی کند و آثار خود را با ناشران تهران منتشر کند که اکنون این آثار،کتاب های نام آشنایی برای مخاطب شعر است و بارها تجدید چاپ شده اند.