او با این که در رشتۀ فیزیک هسته ای تحصیل کرده است اما شوق و کنجکاوی او نسبت به مقولۀ تاریخ،او را به کند و کاو در این عرصه کشاند به طوری که شیرعلی نیا دوازده سال به صورت مستمر و به شکل خصوصی در اتاق کاری خانه اش مشغول خواندن و تحقیق در زمینۀ تاریخ شد و محصول این سال ها دایرة المعارف ها و آثاری شد از جمله؛
که این آثار می توانند مثل یک فانوس،مسافران پیچ و خم های جادۀ تاریخ را یاری کنند تا زوایای مختلف آن را به خوبی و وضوح هرچه تمام تر ببینند.
نقطه شروع شهرت شیرعلینیا سال ۹۳ بود؛ زمانی که در برنامهای که با عنوان «سطرهای ناخوانده» همراه با محمدحسین مهدویان که آن روزها مستند «آخرین روزهای زمستان» را ساخته بود،روبروی فرماندهان جنگ مینشست و به اصطلاح آنها را سؤال پیچ میکرد تا ناگفتههای جنگ را بگویند. نقطه اوج این برنامه، مربوط به حضور محسن رضایی و انتشار نامهای محرمانه به امام در پایان جنگ بود. این برنامه بسیار دیده شد و نام جعفر شیرعلی نیا هم بیشتر مطرح شد.
اما سال ۹۴ را میتوان نقطه شروع شیرعلینیا دانست؛ روزهایی که مشغول کار تالیف زندگینامه مصور رهبر انقلاب بود اما مجوزهای آن صادر نمیشد. تا اینکه بهترین فرصت در نمایشگاه کتاب آن سال و بازدید رهبری از اینرویداد اتفاق افتاد. در لحظهای که رهبری از غرفه انتشارات سایان دیدار کرد، شیرعلینیا با مطرح کردن مشکل عدم دریافت مجوز کتاب خواستار مساعدت شد و دستور شفاهی مساعدت هم، همان لحظه صادر شد.
جعفر شیرعلینیا را می توان از تاریخ نگاران جسور و صریحی دانست که شور کاوش در اتفاقات تاریخی او را رها نمی کند و سعی می کند ضمن روایت تاریخ،سؤالات و چالش هایی را مطرح کند که خود باعث شعله ور تر شدن روحیۀ کنجکاوی و عطش بیشتر برای دنبال کردن فراز و نشیب های تاریخی است.