وی از طریق دوستان خانوادگی با همسرش آشنا شد و در همان دیدار اول لیلی و مجنون شدند و سال 1396 زندگی مشترک را آغاز کردند.
همسرش اهل کتاب و نقد و یک کتاب خوان حرفه ای و مسلط است و همیشه حامی و مشوق و در عین حال منتقد سرسختی برای او بوده است.
رضایی در سال 1397 جوان ترین نامزد بخش ویژۀ آتیه داستان ایرانی جایزۀ آل احمد شد. تجربۀ کوتاه و موفقی هم در عرصۀ فیلمنامه داشته که برای او آموزنده بوده ولی او فضای نشر را به فیلمنامه ترجیح می دهد.
از نویسندگان ایرانی از جلال آل احمد تأثیر گرفته و محمود دولت آبادی، محمدرضا بایرامی، بزرگ علوی ، عباس معروفی، سیمین دانشور و رضا امیرخانی را می پسندد و از بین نویسندگان خارجی استیون کینگ، اپتون سینکلر، کالوینو، مارکز، همینگوی و بیشتر از همه داستایفسکی را تحسین می کند.
در سال 1395 وقتی مصطفی رضایی سرباز بود اولین رمانش به نام «زایو» منتشر شد و خاطرۀ شیرینی را برای او رقم زد.
او صورتی خندان و شخصیتی عجول و جسور ولی آرامی دارد و به جز نویسندگی به ورزش،بازی های رایانه ای و رباتیک هم علاقمند است. او الکترونیک خوانده و مربی رباتیک بوده و در دو عنوان ربات های جنگجو و ربات های امدادگر مقام کشوری دارد اما همچنان لذت بخش ترین و هیجان انگیزترین کار برای او داستان نویسی و مواجه شدن با نظرات و واکنش های مختلف از سوی مخاطب است.