خدیجه

تغییرات باید هم‌زمان در جبهه‌های مختلف صورت بگیرد. معضلات موجود در یک جبهه عموماً با مقاومت‌های استواری در جاهای دیگر محدود شده و از بروز بحران‌های سراسری جلوگیری کرده‌است. هرچند در مواردی درهم‌تنیدگی تناقضات، بسیار مهلک از کار درآمده‌است. تشدید در یک نوع از تناقضات می‌تواند مسری شود. هنگامی که تناقض مسری بزرگ‌تر و گسترده‌تر می‌شود (چنان‌که به‌وضوح بین سال‌های ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ رخ داد)، بحران عمومی ناگزیر سر برمی‌آورد. این برای سرمایه خطرناک است و فرصتی برای مبارزهٔ نظام‌مند ضدسرمایه‌داری به دست می‌دهد. درست به همین دلیل، تحلیل تناقضات پدیدآورندهٔ این بحران‌های عمومی، حائز اهمیت است.