خدیجه

یک بار در کتاب‌فروشی پدرم از زبان یکی از مشتری‌های دائمی شنیدم که می‌گفت بسیار به‌ندرت اتفاق می‌افتد با کتابی مواجه شویم که تأثیر و نفوذ آن با خواندن اثری برابری کند که برای نخستین بار روح و جان‌مان را به چالش کشیده است. آن نخستین تصاویر، پژواک و کلماتی که فکر می‌کنیم برای همیشه پشت سر گذاشته‌ایم در تمام طول زندگی همواره همراه‌مان خواهند ماند و در ذهن‌مان کاخی بنا می‌کنند که دیر یا زود ـ‌اهمیتی ندارد چند کتاب خوانده‌ایم، چند جهان ناشناخته را کشف کرده‌ایم، تا چه حد آموخته‌ایم و چقدر فراموش کرده باشیم‌ـ بار دیگر به سویشان بازخواهیم گشت. حالا هر بار گفته‌های آن مرد را به خاطر می‌آورم می‌دانم که تأثیر صفحات آن کتاب بر من چنان بوده که هیچ‌گاه در میان هیچ‌یک از قفسه‌های گورستان کتاب‌های فراموش‌شده آن را باز نیافته‌ام.