محسن

فلسفه‌ی رواقی اساساً به زیستن در راستای ذات خود و هستی می‌پرداخت و فیلسوفان تائوئیست شرقی آن را به بهترین شکل بیان کرده‌اند. ساده‌زیستی و رضایت از سرنوشت در قلب رواقی‌گری است، اما ممکن است به تقدیرباوری ختم شود. رواقیون اصرار داشتند که باید «در راستای طبیعت» زندگی کرد. این باور از یک چشم‌انداز زیستی خاص سرچشمه می‌گیرد. بنا به گفته‌ی رواقیون تمام «موجودات دارای روح» (یعنی آن‌چه امروز «زندگی احساسی» می‌نامیم) به سمت صیانت نفس می‌روند. صیانت نفس سبب می‌شود موجودات دنبال چیزی بگردند که با طبیعت‌شان هماهنگ و برای‌شان مناسب است. بشر که قوه‌ی استدلال دارد، فقط به دنبال غذا، گرما و سرپناه نیست، بلکه چیزی می‌خواهد که برای عقلش خوب باشد. در نهایت استدلال سبب می‌شود صرفاً غرایز حیوانی را دنبال نکنیم و آن‌چه را برگزینیم که کاملاً با ذات حقیقی‌مان هم‌راستاست.