وقتی شاگردان، خبردار به پا خاستند، بیقراری پاها سکوت سنگین فضا را شکست. تاد اندرسن۴ شانزده ساله، از اندک دانشآموزانی که لباس فرم مدرسه را نپوشیده بود، وقتی باقیِ بچهها به پا خاستند مردّد بر جای خود ماند. مادرش سقلمهای به او زد تا از جا بلند شود. چهرهاش افسرده و غمگین بود و چشمانش را غباری از خشم و آشفتگی پر کرده بود. در سکوت، پسرهای دور و برش را تماشا کرد که هماهنگ فریاد میزدند: «سنت! افتخار! انضباط! سرافرازی!»
خدیجه
20
آذر