کلهٔ پیرزنها از بالای گلدانهای پشت پنجرههایی که هر کدامشان به یک اندازه بود، پدیدار شد. همسایهها داشتند به حیاط میریختند و جیغ زنانهٔ بلند و فاتحانهای بر فراز تودهٔ درهموبرهم ساختمانها طنینانداز شد؛ «دیما! دیمای دکتر برگشته!»
خدیجه
18
آذر