خدیجه

ماشینِ خمیده‌پشت را دور زد، درِ دیگرش را باز کرد و زن بسیار جوانی، با زیباییِ بی‌بدیل شرقی و موی براقی که نیروی فوق‌العاده‌ای از آن برمی‌خاست و انگار با وزنش سرِ کوچک زن را به عقب می‌کشید، در نهایت رخوت و آرامش، همانند مربایی که آهسته روی میز وا می‌رود، از ماشین پیاده شد.