محسن مفتاح به تازگی صد و دوازده روز روزهی نگرفتهی مردی میان سال را که در خواب سکته کرده و مرده بود، تحویل حق تعالی داده بود. هنگامی که با تردید پا در خیابان خونی گذاشت، فکر کرده بود در بهشت زهرا کف کفشش را میشوید و تطهیر میکند. مذهبی نبود، اما فکر میکرد پولی که میگیرد باید حلال باشد تا بتواند پایان نامهاش را، که دربارهی تاثیر شعر مبتنی بر آدونیس از منظر خیالورزی، سروقت و درست تمام کند و شش ماهی از جیب بخورد کنار مادرش در خانه و بخواند برای دکترای ادبیات عرب بلکه پذیرش بگیرد برای دانشگاه بیروت شاید.
خدیجه
17
آذر