عطیه

آدمیزاد مثل مگسی که به تار عنکبوت می‌افته، به دام گناه می‌افته؛ اون‌وقت هی دست و پا می‌زنه و بیشتر خودشو گرفتار می‌کنه. بعد یک‌دفعه می‌بینه دیگه راه نجاتی نداره. دیگه به هیشکی امیدی نداره، جز خدا. از ته دل می‌گه خدایا کمکم کن! خدا هم نجاتش می‌ده. خیلی مهربونه. شک نکن!