خدیجه

بوتار آموزگار بازنشسته، با حالتی مغرور، سبیلی کوچک و سفید؛ شصت سالی دارد. اما سرزنده است. (او همه‌چیز را می‌داند، همه‌چیز را می‌فهمد.) کلاه بِره بر سر دارد؛ روپوش کار بلند خاکستری پوشیده، روی بینی گنده‌اش عینک دارد و مدادی پشت گوش؛ او هم آستین‌پوش‌هایی از دبیت دارد.