«پس او بارهای سنگین سفر را بر دوش جان نهاد و در حرارت شدید نیمهروز برخاست، سخنرانی کرد و شنواند و فریاد زد، پس پیام حق را رساند. پس دست تو را گرفت و فرمود: “هرکه را که من مولای اویم، پس این علی مولای اوست، خدایا دوست بدار هرکه او را دوست دارد و دشمن بدار هرکه او را دشمن دارد و یاری کن کسی را که یاریاش کند و خوار کن هرکه خوارش سازد.”» منتصر با خودش فکر کرد اگر یکی از این فضیلتها را میداشت بر همهٔ مردم فخر میفروخت.
مریم
30
آبان