مریم

پرسید: «نمی‌خوای بدونی کجا می‌رم؟» گفتم: «هرجا که می‌ری، زیر سایهٔ امام زمان باشی.» گفت: «احسنت! این بهترین دعا برای کسیه‌که قراره برای مأموریت به آفریقای محروم بره!» جاخوردم. حالت خونسردی چند لحظه پیشم تبدیل به اضطرابی سرسام‌آور شده بود. هیچ انتظار شنیدن چنین مسأله‌ای را نداشتم چه نسبتی میان حسین و سپاه و آفریقا می‌توانست باشد؟! نمی‌دانستم اما توان پرسیدن هم نداشتم. مات‌ومبهوت و البته پر از کلافگی بودم که حسین حالم را به خوبی درک کرد و بی‌آنکه بپرسم، توضیح داد: «حاج‌قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه شده، یکی از مأموریت‌های این نیرو توی آفریقاس، رئیس‌جمهور یکی از کشورهای آفریقایی از ایران کمک خواسته تا چیزی مثل بسیج برای مقابله با نفوذ گستردهٔ اسرائیلی‌ها تو کشورش درست بشه. قراره که من این کار مستشاری رو انجام بدم.»