بریده هایی از کتاب "هنر خوب زندگی کردن (جیبی)"

عطیه

این باور که شما می‌توانید زندگی را مطابق یک برنامه پیش ببرید یک توهم است. شانس گاهی اوقات مثل یک توفان همه‌چیز را به‌هم می‌ریزد. فقط در یک محل است که این توفان به نسیمی ملایم تبدیل می‌شود. آن هم درون دایره‌ی شایستگی است. شاید در آن‌جا هم پارو زدن برای‌تان چندان راحت نباشد، اما لااقل امواج به شما کمک خواهند کرد که در مسیر درستی حرکت کنید. اگر بخواهیم از استعارات کمی فاصله بگیریم، در دایره‌ی شایستگی‌تان تا حد زیادی در برابر توهم‌ها و اشتباهات مصون هستید. حتی می‌توانید ریسک بعضی از سنت‌شکنی‌ها را به‌جان بخرید، چون اطلاعات کافی از اوضاع دارید و می‌توانید پیش‌بینی کنیدکه تقریبا چه اتفاقاتی قرار است بیفتد.

عطیه

هیچ‌کسی دنیا را به‌طور کامل نمی‌شناسد. دنیا برای مغز انسان پیچیدگی‌های بسیار زیادی دارد. حتی اگر تحصیلات بالایی داشته باشید فقط می‌توانید بخش کوچکی از دنیا را بفهمید. با این‌همه همان بخش کوچک هم بسیار مهم است و می‌تواند سکوی پرتاب شما به سمت رویاهای بلندپروازانه‌تان باشد. اگر چنین سکوی پرتابی نداشته باشید هرگز نمی‌توانید از زمین بلند شوید.

عطیه

پذیرش بی‌قید‌و‌شرط شکست‌ها، کمبودها و باخت‌ها چگونه جبران می‌شود؟ اگر بخواهیم روی پای خودمان بایستیم، به مشکل بر‌می‌خوریم. معمولا دیگران را بسیار واضح‌تر از خودمان می‌بینیم. بنابر‌این بهترین کاری که می‌توانید انجام دهید، یافتن یک دوست یا شریک قابل‌اعتماد است که تمام معایب‌تان را همان‌طور که هست نشان‌تان دهد. حتی در این صورت هم مغز شما تمام تلاشش را می‌کند تا حقایقی را که دوست‌شان ندارد نادیده بگیرد. اما با گذشت زمان، یاد می‌گیرید که قضاوت‌های دیگران درباره‌ی خودتان را جدی بگیرید.

خدیجه

مردم بسته به آن‌که پول را از کجا به دست آورده‌اند با آن رفتار متفاوتی دارند. به همین خاطر است که روی مبلغی که در خیابان پیدا می‌کنید، در مقایسه با پولی که برایش زحمت کشیده‌اید، کمتر حساسیت دارید و سریع‌تر و سهل‌انگارانه‌تر خرجش می‌کنید. مثال برگهٔ جریمهٔ پارک‌ممنوع نشان می‌دهد که چه‌طور می‌توانید از این مغالطهٔ منطقی به سود خودتان استفاده کنید. در واقع شما به خاطر آرامش ذهنی‌تان عمداً خودتان را فریب می‌دهید.

خدیجه

پیش‌تر برگه‌های جریمهٔ پارک ممنوع برآشفته‌ام می‌کردند، اما این روزها بالبخند آن‌ها را پرداخت‌شان می‌کنم. هزینه‌اش را از یک حساب بانکی می‌پردازم که برای کمک‌های مالی در نظر گرفته‌ام. هر سال ده هزار فرانک برای کارهای خیر کنار می‌گذارم و جریمه‌هایم را هم از همان محل می‌پردازم. در دنیای روان‌شناسی این ترفند ساده به عنوان حسابداریِ ذهنی شناخته می‌شود. من این را از ریچارد تیلر، یکی از بنیان‌گذاران اقتصاد رفتاری، وام گرفته‌ام. حسابداری ذهنی یکی از مغالطه‌های منطقی کلاسیک به شمار می‌آید.

خدیجه

روز بعد در زوریخ از دور دیدم که یک مأمور پلیس، یک برگهٔ جریمه را زیر برف‌پاک‌کن ماشینم گذاشت. بله، در جای ممنوع پارک کرده بودم. تمام جاپارک‌ها پُر بودند، عجله داشتم و پیدا کردن جاپارکِ قانونی در مرکز زوریخ مثل پیدا کردن یک صندلی تاشو برای آفتاب گرفتن در قطب جنوب است. برای یک لحظه می‌خواستم بروم و برایش توضیح بدهم. خودم را مقابل آن مأمور تصور کردم. درحالی‌که نفس‌نفس می‌زنم و موهایم به‌هم ریخته، سعی می‌کنم که او را متقاعد کنم که وضعیتم را درک کند، اما بی‌خیالش شدم. سال‌ها کسب تجربه به من یاد داده که چنین کارهایی تنها باعث می‌شود احساس حماقت کنید، حقیر به نظر بیایید و آخرسر آرامش‌تان را هم از دست بدهید.

خدیجه

باید می‌دانستم. کمی قبل از خروجیِ بزرگراه در برن، یک دوربین خاکستری ثبت تخلف وجود دارد که در انتظار راننده‌های بی‌خبر است. سال‌هاست که آن دوربین همان جاست. نمی‌دانم چه در ذهنم می‌گذشت. نور فلاش دوربین، من را از فکروخیال پراند و با یک نگاه سریع به سرعت‌سنج فهمیدم که ترسم به حقیقت تبدیل شده. سرعتم حداقل ۱۵ کیلومتر بر ساعت بیشتر ازحد مجاز بود و هیچ ماشین دیگری هم در جلو یا اطرافم نبود؛ هیچ‌کس نبود که بتوانم فلاش را به گردنش بیندازم.

پرداخت آنلاین امن

پرداخت با کارت‌های شتاب

ارسال سریع

ارسال در کوتاه‌ترین زمان

ضمانت بازگشت کالا

ضمانت تا حداکثر ۷ روز

پشتیبانی پاسخ‌گو

پشتیبانی و مشاوره فروش

ارسال هدیه

ارسال کالا به صورت کادویی

فروشگاه اینترنتی کتابستان، جایی است برای گشت و گذار مجازی دربین هزاران عنوان کتابِ پرفروش، به روز و جذاب از ناشران مطرح کشور و خرید آسان کتاب از هر نقطه ایران عزیز بیشتر بخوانید..

  • تلفن: 02191010744
  • تهران: میدان انقلاب .خیابان انقلاب. نرسیده به فخررازی. پلاک 1260
  • ایمیل: info @ ketabestan.net
سبد خرید
برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.