سفر به هند از پی تصمیمهای مکرر برای رفتن صورت گرفت. هر بار که کار میرفت تمام شود، یا اتفاقی میافتاد یا تعریفهای مسافری تازه برگشته مرا از سفر به هند منصرف میکرد. از یکسو شگفتیهای نهفته در هند مرا به خود جلب میکرد و از سوی دیگر نگرانی از بابت شلوغی و کثیفی شهرها چنان عمیق بود که من آسانگیر را هم با تردید مواجه میساخت. با این حال باید این ریسک را میپذیرفتم. دست آخر این بود که تجربهای تلخ را پشتسر میگذاشتم. اما چنین نشد. تجربهی هند یکی از درخشانترین تجربههایم در زندگی شد.