حامد

تازه تازه خیلی چیزها کشف می‌کردم. یکی این که جای معلّم‌های پیر پاتال زمان خودمان، عجب خالی بود! چه آدم‌هایی بودند! چه شخصیت‌های بی‌نام و نشانی و هر کدام با چه زبانی و با چه ادا اطوارهای مخصوص به‌خودشان و این‌ها چه جوان‌های چُلفته‌ای! چه مُقلّدهای بی‌دردسری برای فرنگی‌مآبی! نه خبری از دیروزشان داشتند نه از ملاک تازه‌ای که با هفتاد واسطه به‌دست‌شان داده بودند، چیزی سرشان می‌شد.