حامد

یک مرتبه به‌صرافت افتادم که از اوّل سال تا به‌حال بچّه‌های مدرسه را فقط به‌اعتبار وضع مالی پدرشان قضاوت می‌کرده‌ام. درست مثل این پسر سرهنگ که به‌اعتبار کیابیای پدرش درس نمی‌خواند. دیدم در تمام این مدّت، هر کدام که پدرشان فقیرتر است به‌نظر من باهوش‌تر، تربیت‌پذیرتر، و با چشمانی درخشان‌تر می‌آمده‌اند؛ و آن‌ها که پدرهاشان دستی به‌دهان دارند، کندتر و خِرفت‌تر و بلغمی مزاج‌تر و نومیدکننده‌تر از دیگران.