خدیجه

پس این بود معنای خواب من. پاشنکا سرمشق خوبی می‌بود برای من. ولی من به راه او نرفتم. خدا و خدمت او را بهانه کردم و چشم به مردم داشتم. پاشنکا برای خدا زندگی می‌کند، به این خیال که برای مردم زنده است. بله یک کار نیک، یک پیاله آب که بی‌طمع پاداش به تشنه‌ای داده شود ارجمندتر از همه کارهای خوبی است که من در راه مردم کرده‌ام. از خود پرسید: آیا به راستی ذره‌ای نیت صدق نسبت به خدا در دل من بود؟ و جوابش این بود: بله بود، اما هر چه بود با علف هرز شهرت خواهی و شهوت نام در چشم مردم، پوشیده و آلوده شده بود. بله برای کسی که مثل من برای کسب نام در نظر مردم زندگی کرده خدا وجود ندارد. من ازاین‌پس به جستجوی خدا خواهم رفت.